به نحوی آن روز فوراً درست نشد - اول او را گرفتند، سپس به دهانش دادند. اگرچه اگر به جنبه روشن نگاه کنید، چه چیزی - بهتر بود در زندان بنشینید؟ هیچ دیک وجود ندارد، حتی یک کلمه. و با قضاوت از روی رفتارش، او عادت ندارد که خودش را انکار کند. یک ضربه زدن برای او یک تکه کیک است. تف به سرش می زند و سرو می کند. و نگهبان امنیتی - او فقط یک جستجو را ترتیب داد، بنابراین او به سرعت او را جمع کرد. پایان برای عوضی منطقی بود - دهانش پر از اسپرم و لب هایش با آن کثیف بود. و مثل گربه ای که به خامه ترش رسیده دمش را تکان می داد.
این مامان وقتی بدون شلوارش توی خونه راه می رفت به چی فکر می کرد؟ پس سگ بوی چیزی را که عوضی می خواست را حس کرد. وقتی دامن او را بالا کشید، چیزی برای گفتن نداشت. و زمانی که اسپرم خود را به تمام صورتش پاشید، او بسیار بلند و قدرتمند شد!