//= $monet ?>
ها، ها - مردی را به ساحل برد و به او قول داد که در خانه او را در حال کشش نشان دهد. چنین الاغ تنگی را که هیچ کس از دست نمی دهد! و او نیز، وقتی اندازه چوب پنبه چوب پنبهاش را دید، از قبل به چیزی جز آن فکر نمیکرد - بسیار هیجانزده بود که او آن را باز کند! من مطمئن هستم که او قبلاً آن را با چشم خود اندازه گرفته است. حالا او به دوست دخترش لاف می زند که یک اسب نر 23 سانتی متری را لعنت کرده است!
برادر زمانی که دو خواهر گربه های خود را به او دادند عید شد. قیافه اش حماسی بود. دختر آسیایی برای سال جدید چنان هدیه بزرگی به او داد که معلوم است که برادر انتظارش را نداشت. دختر آسیایی تصمیم گرفت تا گربه را از دم نکشد و تا زمانی که فرصتی برای استفاده از آن وجود داشت، بلافاصله دست به کار شد. سه نفری موفقیت آمیز بود، تقدیر فقط از بیدمشک خواهرش بیرون ریخت.
از نستیا بپرس، من این کار را نکردم.